لوبیا بالدار
بالدار، بالدار کردن، پردارکردن، پیمودن
بالدار مادام العمر
نخود بالدار
کوچک بالدار
یک بالدار
اسپرسو
نوسان، قایم زدن، زخم زبان زدن، بدور چیزی چرخیدن
گمشده، دور زدن، پیچیدن، درد کشیدن، تیر کشیدن