چشمک زد، چشمک زدن، با چشم اشاره کردن، برق زدن، باز و بسته شدن
پیاده روی، با چرخ یا دستگیره کشدن
خرد شده، دختر بازی کردن
unhoodwinked
hoodwinked، چشم بندی کردن، فریب دادن، اغفال کردن