wordدیکشنری انگلیسی به فارسیکلمه، واژه، حرف، لغت، سخن، لفظ، گفتار، فرمان، قول، خبر، عهد، پیغام، فرمایش، خطابت، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن
بازاریابی توصیهایword-of- mouth marketing, WOMmarketingواژههای مصوب فرهنگستانتوصیة کتبی یا شفاهی مشتری به دیگران، در جریان گفتوگوهای روزانه یا در شبکههای اجتماعی، برای تحقق یا عدم تحقق یک تصمیم
wordدیکشنری انگلیسی به فارسیکلمه، واژه، حرف، لغت، سخن، لفظ، گفتار، فرمان، قول، خبر، عهد، پیغام، فرمایش، خطابت، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن
واژهwordواژههای مصوب فرهنگستانلفظی با معنا و مفهومی مشخص متشکل از آواهایی بههمپیوسته با الگوهای زیروبمی و تکیه که در نوشتار با حروفی در کنار هم و با فاصله از یکدیگر مشخص میشود و در جمله صورتهای دستوری گوناگونی به خود میگیرد