wrapدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته بندی کردن، پتو، پنهان سازی، پیچیدن، پوشانیدن، پنهان کردن، لفاف کردن، قنداق کردن، لفافه دار کردن
پایاندیکشنری فارسی به انگلیسیbreakup, close, closure, completion, conclusion, end, ending, expiration, expiry, extremity, finis, finish, issue, kibosh, last , period, stop, surcease, tag, tail end, terminal, termination, terminus, windup, wrap-up
wrapدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته بندی کردن، پتو، پنهان سازی، پیچیدن، پوشانیدن، پنهان کردن، لفاف کردن، قنداق کردن، لفافه دار کردن