wispدیکشنری انگلیسی به فارسیwisp، حلقه، دسته، بقچه کوچک، بسته، بقچهبندی، جاروب کوچک، گردگیر، بصورت حلقه در اوردن، جاروب کردن، تمیز کردن
فراهمساز خدمات اینترنتی بیسیمwireless internet service provider, WISP, wireless ISPواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فراهمآور خدمات اینترنتی که دسترسی بیسیم به اینترنت را برای مشترکان فراهم میکند
فراهمساز خدمات سیار اینترنتیmobile internet service provider, MISP, wireless ISP, WISPواژههای مصوب فرهنگستانفراهمسازی که به کاربر امکان میدهد تا از طریق افزارههای سیار مانند تلفن همراه یا رایانۀ کیفی به اینترنت دسترسی پیدا کند