دندهچهارfourth gear, fourthواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در جعبهدنده که در آن نسبت دور معمولاً در حدود یک است و درنتیجه سرعتها و گشتاورهای ورودی و خروجی جعبهدنده تقریباً یکسان هستند
jeerدیکشنری انگلیسی به فارسیخنده دار، مسخره، طعنه، طنز، ریشخند، استهزاء، سخن مسخره امیز گفتن، هو کردن
هیه هیهلغتنامه دهخداهیه هیه . [ هی هَِ هی هَِ ] (ع صوت )کلمه ٔ استزادت است و گاهی بدان چیزی را رانند و طردکنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).