inquireدیکشنری انگلیسی به فارسیپرسیدن، تحقیق کردن، جویا شدن، پرسش کردن، استنطاق کردن، پژوهیدن، رسیدگی کردن، سوال کردن، تفتیش کردن، باز جویی کردن، امتحان کردن، محقق کردن