دنبالهدار دورهایperiodic comet, short-period cometواژههای مصوب فرهنگستاندنبالهداری که در مداری بیضیشکل به دور خورشید میگردد و دورۀ تناوب آن معمولاً کمتر از دویست سال است
ستارۀ دنبالهدارcometواژههای مصوب فرهنگستانجسمی از یخ و غبار در حال گردش به دور خورشید که وقتی به نزدیک خورشید میرسد، بخشی از آن بخار میشود و دُم بلندی به دنبال هستۀ آن در فضا کشیده میشود متـ . دنبالهدار
جمدلغتنامه دهخداجمد. [ ج َ م َ ] (ع اِ) زمین بلند سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، اجماد و جِماد. (منتهی الارب ). || برف . || آب منجمد. یخ . || ج ِ جامد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).