احوواءلغتنامه دهخدااحوواء. [ اِ وِ وا / اِ وِوْ وا ] (ع مص ) حوی . احویواء. سیاه مائل بسبزی و سرخ و مایل بسیاهی گردیدن .- احوواء ارض ؛ سبز شدن زمین .
احویواءلغتنامه دهخدااحویواء. [ اِ وی ] (ع مص ) سیاه مایل بسبزی شدن . || سرخ مایل بسیاهی گردیدن .- احویواء ارض ؛ سبز گردیدن زمین .
اجه اووه سیلغتنامه دهخدااجه اووه سی . [ ] (اِخ ) در جانب پشت بولایر موضعی است که به نام فاتح آن اجه بک موسوم شده است . (قاموس الاعلام ).
اوویلغتنامه دهخدااووی . [ اَ وَ ی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به آیت . (منتهی الارب ). مادی و فوق العاده و خارق عادت . (ناظم الاطباء).