اباذرلغتنامه دهخدااباذر. [ اَ ذَ ] (اِخ ) جندب بن جنادةبن سفیان بن عبیدبن صعیربن حرام بن غفار غفاری . نام یکی از صحابه ٔ رسول . رجوع به ابوذر جندب ... شود.
امام زاده اباذرلغتنامه دهخداامام زاده اباذر. [ اِ دَ / دِ اَ ذَ ] (اِخ ) دهی است کوچک ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین ، واقع در 18 هزارگزی شمال قزوین . در کوهستان قرار دارد و سردسیر و دارای 46 ت
ابوذرلغتنامه دهخداابوذر. [ اَ ذَ ] (اِخ ) مصعب بن محمد خشنی بن مسعودبن ابی رُکب . او مانند پدر خویش از نحات مغرب است و هر دو از مردم رُکَب شهری به یمن باشند.
بنیانکنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تخریبگر، ریشهکن، ویرانگر، مخرب، ویرانساز ≠ آبادگر ۲. بنیادسوز ≠ بنیانگذار
سازندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. صانع ۲. بنا، معمار ۳. آبادگر ۴. مبدع، مبتکر، مخترع ۵. خلاق ۶. آفرینشگر، پدیدآوردنده ۷. کارساز، گرهگشا ۸. مفید، سودمند ۹. جاعل ۱۰. نوازنده ۱۱. تنظیمکننده