آتولغتنامه دهخداآتو.(فرانسوی ، اِ) (از: آ، به + تو، همه ) رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد.
حتولغتنامه دهخداحتو. [ ح َت ْوْ ] (ع مص ) سخت دویدن . (منتهی الارب ). نیک دویدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریشه ٔ چادر را اندرون کرده دوختن . (منتهی الارب ). فانور دیدن ریشه ٔ گلیم . (تاج المصادر بیهقی ).
حثولغتنامه دهخداحثو. [ ح َث ْوْ ] (ع مص ) خاک پاشیدن بر. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). و در حدیث آمده است : «احثوا علی وجوه المداحین التراب ». || ریخته و پاشیده شدن خاک . حثی . تحثاء. || عطای اندک دادن . اندک چیزی دادن . اندک دادن عطا.(از منتهی الارب ). و رجوع به ذیل دزی ج <span class
حطولغتنامه دهخداحطو. [ ح َطْوْ ] (ع مص ) جنبانیدن چیزی جنبان را و فعل آن از نصر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تحریک شی ٔ. (تاج المصادر بیهقی ).
اتولغتنامه دهخدااتو. [ اَت ْوْ ] (ع مص ) عطا کردن : اَتا الرجل ؛ عطا کرد مرد. (منتهی الارب ). || شتاب کردن شتر در سیر: اَتا البعیر. (منتهی الارب ). || برگردانیدن شتر دست خود را در رفتار. || پاره دادن و باج دادن . (منتهی الارب ). خراج دادن .(تاج المصادر بیهقی ). || برآمدن بار نخل ودرخت . || ظ
آتورلغتنامه دهخداآتور. (اِخ ) آثور. بعقیده ٔ مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر «فتا» رب النوع آتش .
آتونلغتنامه دهخداآتون . (اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه . || مشیمه . زهدان . بچه دان .
آتورلغتنامه دهخداآتور. (اِخ ) آثور. بعقیده ٔ مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر «فتا» رب النوع آتش .
آتونلغتنامه دهخداآتون . (اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه . || مشیمه . زهدان . بچه دان .
پوآتولغتنامه دهخداپوآتو. (اِخ ) خطه ای در تقسیمات قدیمه که از طرف شمال به ناحیه ٔ برتانیه ، آنژو و تورنه و از سوی مغرب به اقیانوس اطلس و از جانب جنوب به خطه ٔ آنکوموا، سنتونژه ، و اونیس و از سمت مشرق به خطه ٔ بری و مارشه محدود است . مرکز این ناحیت شهر پوآتیه است که مسکن قوم پیکتاوی بود. این سر