آذرخشلغتنامه دهخداآذرخش . [ ذَ خ ُ ] (اِ مرکب ) نام روز آذر است از ماه آذر و فارسیان در این روز که نام ماه و نام روز مطابقت دارد جشن کنند و آتشکده ها را زینت دهند و در این روز موی ستردن و ناخن گرفتن و به آتش خانه شدن را نیک دانند.
آذرخشلغتنامه دهخداآذرخش . [ ذَ رَ ] (اِ) برق . صاعقه . آدرخش : نباشد زین زمانه بس شگفتی اگر بر ما بیاید آذرخشا. رودکی (از فرهنگ اسدی ، خطی ).خصمت بود بجنگ خف و تیرت آذرخش تو همچو کوه و تیر بداندیش تو صدا. ا
آذرخشlightningواژههای مصوب فرهنگستانتخلیۀ شدید الکتریکی نورانی و زودگذر، ناشی از ابر، با طول مسیری برحسب کیلومتر
آدرخشلغتنامه دهخداآدرخش . [ رَ ] (اِ) برق . || درخش . صاعقه . آتش آسمانی : نباشد زین زمانه بس شگفتی اگر بر ما ببارد آدرخشا. رودکی .خصمت بود به جنگ خف و تیرت آدرخش تو همچو کوه و تیربداندیش تو صدا. اسدی .
ادرخشلغتنامه دهخداادرخش . [ اَ رَ ] (اِ) درخش . برق آتش آسمانی که به تازی صاعقه خوانند. (آنندراج ). بعضی صاعقه و رعد را گفته اند و بقول اکثر لغتی است در درخش و بقول سامانی درخش مخفف آذرخش است : برق بالفتح ؛ درخش و ادرخش . (منتهی الارب ). و رجوع به آذرخش شود.
آذرخش چنگالیforked lightningواژههای مصوب فرهنگستانشکل معمول تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین که همیشه قابل رؤیت است
آذرخش دانهتسبیحیbeaded lightningواژههای مصوب فرهنگستاننمودی ویژه از درخش یک آذرخش معمولی که در آن ناظر، در امتداد دید، بخشهای درخشانی به شکل دانههای تسبیح مشاهده میکند متـ . آذرخش زنجیرهای chain lightning آذرخش مرواریدی pearl lightning
آذرخشراهlightning channelواژههای مصوب فرهنگستانمسیری نامنظم در هوا که تخلیۀ آذرخشی در امتداد آن رخ میدهد
آذرخش چنگالیforked lightningواژههای مصوب فرهنگستانشکل معمول تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین که همیشه قابل رؤیت است
آذرخش دانهتسبیحیbeaded lightningواژههای مصوب فرهنگستاننمودی ویژه از درخش یک آذرخش معمولی که در آن ناظر، در امتداد دید، بخشهای درخشانی به شکل دانههای تسبیح مشاهده میکند متـ . آذرخش زنجیرهای chain lightning آذرخش مرواریدی pearl lightning
آذرخش رگهایstreak lightningواژههای مصوب فرهنگستانآذرخشی معمولی ناشی از تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین که کاملاً متمرکز در یک آذرخشراه تک و نسبتاً مستقیم به نظر میرسد
آذرخش چنگالیforked lightningواژههای مصوب فرهنگستانشکل معمول تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین که همیشه قابل رؤیت است
آذرخش دانهتسبیحیbeaded lightningواژههای مصوب فرهنگستاننمودی ویژه از درخش یک آذرخش معمولی که در آن ناظر، در امتداد دید، بخشهای درخشانی به شکل دانههای تسبیح مشاهده میکند متـ . آذرخش زنجیرهای chain lightning آذرخش مرواریدی pearl lightning
آذرخشراهlightning channelواژههای مصوب فرهنگستانمسیری نامنظم در هوا که تخلیۀ آذرخشی در امتداد آن رخ میدهد
آذرخش رگهایstreak lightningواژههای مصوب فرهنگستانآذرخشی معمولی ناشی از تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین که کاملاً متمرکز در یک آذرخشراه تک و نسبتاً مستقیم به نظر میرسد
دورآذرخشheat lightningواژههای مصوب فرهنگستانآذرخشی که عموماً در روزهای گرم تابستان در فاصلۀ خیلی دور رخ میدهد و صدای آن شنیده نمیشود
کوب آذرخشlightning strokeواژههای مصوب فرهنگستانپیشگام (leader) و کوب برگشتِ آن در تخلیۀ الکتریکی اَبربهزمین
گویآذرخشball lightning, globe lightningواژههای مصوب فرهنگستاننوع بسیار نادری از آذرخش، بهصورت گویی از هوای یونیده و درخشان و گرم، که بهآرامی در هوا جابهجا میشود و ممکن است بدون انفجار یا تخلیۀ ناگهانی بار ناپدید شود