آروشاواژهنامه آزادنامي دخترانه. يكي از نوادگان كوروش كبير. به معني باهوش نوراني درخشان درخشان، نورانی، باهوش.
شیپوریانAraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ قاشقواشسانان با گلهای تکجنسی یا بهندرت نرماده که در سنبلهای متراکم آرایش یافتهاند و برگهای درشت به نام چمچه آنها را در بر گرفته است
چارگوشیلغتنامه دهخداچارگوشی . (اِ مرکب ) هر چه چهار گوشه داشته باشد. مربع. || صراحی . (برهان ). کنایه است از صراحی چهارپهلو. (آنندراج ). صراحی را گویند که چهارگوشه داشته باشد. (جهانگیری ) : چارگوشی و چارگوشه ٔ باغ گر بدست آیدت فرومگذار. شهید