ترجمه مقاله

آزموده

'āz[e]mude

۱. آزمایش‌شده؛ امتحان‌شده.
۲. تجربه‌شده.
۳. سنجیده.
۴. مجرب؛ کاردیده؛ ورزیده؛ باتجربه.

۱. باتجربه، پخته، حاذق، خبره، کاردان، کارکشته، کردهکار، ماهر، مجرب، ورزیده
۲. تجربهشده، سنجیده ≠ بیتجربه

ترجمه مقاله