آشفته؛ شوریدهحال؛ پریشانخاطر؛ سرگشته؛ مضطرب؛ مشوش:◻︎ نه آسیمه گشت و نه پرسید راز / نیایشکنان رفت و بردش نماز (فردوسی: ۱/۷۸)، ◻︎ یکی بانگ برزد بر او مادرش / که آسیمه برگشت جنگی سرش (فردوسی: ۶/۶۶).
۱. آسیون، پریشان، پریشانخاطر
۲. حیران، حیرتزده، ژولیده، شگفتزده
۳. شوریده، متحیر، مشوش، نابسامان، وحشتزده، هراسان