آشپزخانهلغتنامه دهخداآشپزخانه . [ پ َ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) مطبخ . تنورخانه . آش خانه . باورچی خانه .
آشپزخانهفرهنگ فارسی عمیداتاقی که در آن اجاق یا فر برای پختن غذا درست کرده باشند؛ جای غذا پختن؛ مطبخ؛ آشخانه.
دریچۀ آشپزخانهserving hatchواژههای مصوب فرهنگستاندریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
آشپزخانۀ بازopen kitchenواژههای مصوب فرهنگستانآشپزخانۀ بدون در که فاقد تمام یا قسمتی از دیوار(های) رو به اتاق پذیرایی یا ناهارخوری باشد
دریچۀ آشپزخانهserving hatchواژههای مصوب فرهنگستاندریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
آشپزخانۀ بازopen kitchenواژههای مصوب فرهنگستانآشپزخانۀ بدون در که فاقد تمام یا قسمتی از دیوار(های) رو به اتاق پذیرایی یا ناهارخوری باشد
اقامتگاه آشپزخانهدارefficiency 1واژههای مصوب فرهنگستاناقامتگاهی که امکانات پختوپز در داخل اتاقهای آن موجود است
مُدبَخگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی آشپزخانه دودی ، آشپزخانه هیزمی را در گناباد آشپزخانه دودی یا همان مدبخ گویند.
دریچۀ آشپزخانهserving hatchواژههای مصوب فرهنگستاندریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار