آشکوب

'āškub

معنی

۱. سقف.
۲. هر طبقه از بنا: ◻︎ بر آشکوب نخستینْشْ دست فکرت من / به زیر پای فلک را چو نردبان افکند (کمال‌الدین‌اسماعیل: ۲۸۵).
۳. (زمین‌شناسی) هر طبقه از زمین.

مترادف

۱. اشکوبه، اشکوب، طبقه، مرتبه
۲. آسمانه، سقف

جست‌وجوی دقیق

آشکوب

لغت‌نامه دهخدا

آشکوب . (اِ) (از پهلوی آشکپ ، سقف . بام . مرتبه و طبقه ٔ بناء) طبقه و مرتبه ٔ خانه . آشیان . آشکو. بربار. برباره . برواره : بر آشکوب نخستینْش دست فکرت من بزیر پای فلک را چو نردبان افکند. کمال اسماعیل . || هر یک از

آشکوب

لغت‌نامه دهخدا

آشکوب . (اِ) هر یک از طبقات زمین در زمین شناسی . (فرهنگستان ).

آشکوب

فرهنگ فارسی عمید

۱. سقف.۲. هر طبقه از بنا: ◻︎ بر آشکوب نخستینْشْ دست فکرت من / به زیر پای فلک را چو نردبان افکند (کمال‌الدین‌اسماعیل: ۲۸۵).۳. (زمین‌شناسی) هر طبقه از زمین.

آشکوب

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← عصرسنگ

آشکوب

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] ( اِ.) 1 - هر طبقه از ساختمان . 2 - هر یک از طبقات نه گانة آسمان ؛ سپهر. 3 - سقف ، آسمانه . 4 - رگه های دیوار. 5 - هر طبقه از زمین .

جست‌وجوی هم‌آوا

اسکوب

لغت‌نامه دهخدا

اسکوب . [ ] (اِخ ) شهریست در روم ایلی مرکز ولایت قوصوه بساحل نهر «واردار» در 180 هزارگزی شمال غربی سلانیک . قسمت اعظم شهر در جهت شمال شرقی نهر مزبورواقع است و فقط یکی دو محله در جانب جنوب غربی نهر فوق وجود دارد. شهر در دو جلگه ٔ بسیار زیبا وا

اشکوب

فرهنگ فارسی عمید

= آشکوب

اشکوب

لغت‌نامه دهخدا

اشکوب . [ اَ ] (اِ) بمعنی اشکو است که هرمرتبه از پوشش خانه باشد. (برهان ) (آنندراج ). هر مرتبه از پوشش که به تازی طبقه خوانند. (سروری ). مخفف آشکوب . (فرهنگ نظام ) (سروری ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به آشکوب شود. || آسمانه و بتازیش سقف خوانند. (هفت قلزم ) (شرفنامه ٔ منیری ). س