شهرهفرهنگ فارسی عمیدمشهور؛ نامدار؛ نامور؛ معروف؛ مشهور به نیکی یا بدی.⟨ شهرۀ آفاق: [مجاز] مشهور و نامدار در همۀ عالم: ◻︎ بیریاضت نتوان شهرۀ آفاق شدن / مه چو لاغر شود انگشتنما میگردد (صائب: لغتنامه: شهره).⟨ شهرۀ عالم: = ⟨ شهرۀ آفاق