آلفافرهنگ فارسی عمیدنام حرف اول الفبای یونانی (α). Δ در بعضی رشتههای علمی در نامگذاری برخی اشیا به کار برده شده: ذرات آلفا، اشعهٴ آلفا.
آلفافرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) گیاهی است از تیرة غلات که دایمی است و در شمال آفریقا و جنوب اسپانیا فراوان است . الیاف این گیاه در کاغذسازی و ساختن طناب به کار می رود؛ جلفا، الفا، جلز، علف کاغذ، پیرز، علف پیرز نیز گویند.
پرتوِ آلفاalpha rayواژههای مصوب فرهنگستانباریکهای از اتمهای هلیوم دوباریونیده که در میدانهای الکترومغناطیسی منحرف میشود و در ماده یونش شدید ایجاد میکند
تابش آلفاalpha radiationواژههای مصوب فرهنگستانمحصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
ذرۀ آلفاalpha particleواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ هلیوم که متشکل از دو پروتون و دو نوترون است و در بعضی واپاشیهای پرتوزا از هستۀ اتمی گسیل میشود
تنوع آلفاalpha diversityواژههای مصوب فرهنگستانگوناگونی اندامگانهای موجود در یک ناحیه یا زیستگاه خاص
پرتوِ آلفاalpha rayواژههای مصوب فرهنگستانباریکهای از اتمهای هلیوم دوباریونیده که در میدانهای الکترومغناطیسی منحرف میشود و در ماده یونش شدید ایجاد میکند
تابش آلفاalpha radiationواژههای مصوب فرهنگستانمحصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
ذرۀ آلفاalpha particleواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ هلیوم که متشکل از دو پروتون و دو نوترون است و در بعضی واپاشیهای پرتوزا از هستۀ اتمی گسیل میشود
پراکندگی ذرة آلفاalpha-particle scatteringواژههای مصوب فرهنگستانانحراف ذرة آلفا از مسیر اولیه در طی گذار از لایة نازک فلزی
پرتوِ آلفاalpha rayواژههای مصوب فرهنگستانباریکهای از اتمهای هلیوم دوباریونیده که در میدانهای الکترومغناطیسی منحرف میشود و در ماده یونش شدید ایجاد میکند
تابش آلفاalpha radiationواژههای مصوب فرهنگستانمحصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
ذرۀ آلفاalpha particleواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ هلیوم که متشکل از دو پروتون و دو نوترون است و در بعضی واپاشیهای پرتوزا از هستۀ اتمی گسیل میشود
آشکارساز ذرة آلفاalpha-particle detectorواژههای مصوب فرهنگستاناتاقک یونشی که دارای سنجندة شمارگر و پنجرة نازکی است که ذرات آلفای فرودی میتوانند از آن وارد شوند