آمایشواژهنامه آزادآمای یعنی آراینده و آمایش اسم مصدر آمای، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت انسانها در فضای کشور با در نظر گرفتن الزامات طبیعی، انسانی و اقتصادی می باشد. در معنای دیگر آمایش یعنی تخصیص جمعیت و فعالیت به نواحی گوناگون
سامانۀ ایمنی منطقۀ حرکت فرودگاهairport movement-area safety system, Amassواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که به کمک نرمافزار پیشبینیکننده با ایجاد ارتباط بین رادارهای آسماننگر و سطحنگر خطر برخوردهای احتمالی را بر سطح باند و خزشراه و پیشگاه هشدار میدهد
حماشلغتنامه دهخداحماش . [ ح ِ ] (ع ص ) به معنی مرد باریک ساق و ساق باریک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حمش شود.
احماشلغتنامه دهخدااحماش . [ اِ ] (ع مص ) احماش قوم ؛ ورغلانیدن آنانرا. (منتهی الارب ). برافژولیدن . برانگیختن . تحریک کردن . || احماش قِدر؛ هیزم بسیار نهادن دیگ را. (منتهی الارب ). || احماش نار؛قوت دادن آتش را به هیمه . آتش نیک افروختن به هیمه .(زوزنی ). || اِحماش کسی ؛ بخشم آوردن او را. (منته
همازلغتنامه دهخداهماز. [ هََ م ْ ما ] (ع ص ) عیب کننده . || سخن چین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). لماز. غماز. (یادداشت مؤلف ).
اماعزلغتنامه دهخدااماعز. [ اَ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ اُمعوز. بزها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || گله های آهو که از سی تا چهل باشد یا گله ٔ بز کوهی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به امعوز و اماعیز شود.
آمایش تکرارrepetition primingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آمایش که در آن عرضۀ محرک حسّی خاصی موجب افزایش شناسایی آن محرک یا مشابهش در آزمونهای بعدی میشود
آمایش گرماییthermal conditioningواژههای مصوب فرهنگستانفراوری لجن ازطریق عملیات گرمایی متـ . آمایش گرمایی لجن thermal sludge conditioning
آمایش گندمwheat conditioning, wheat temperingواژههای مصوب فرهنگستانخیس کردن گندم با آب و مرطوب نگه داشتن آن برای مدتی کوتاه، بهقصد فراوری بهتر آرد
لجن فعالactivated sludgeواژههای مصوب فرهنگستانلجنی که از فاضلاب گرفته و برای آمایش میکربی هوادهی میشود
آمایش تکرارrepetition primingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آمایش که در آن عرضۀ محرک حسّی خاصی موجب افزایش شناسایی آن محرک یا مشابهش در آزمونهای بعدی میشود
آمایش گرماییthermal conditioningواژههای مصوب فرهنگستانفراوری لجن ازطریق عملیات گرمایی متـ . آمایش گرمایی لجن thermal sludge conditioning
آمایش گندمwheat conditioning, wheat temperingواژههای مصوب فرهنگستانخیس کردن گندم با آب و مرطوب نگه داشتن آن برای مدتی کوتاه، بهقصد فراوری بهتر آرد