آویزه بندلغتنامه دهخداآویزه بند. [ زَ / زِ ب َ ] (نف مرکب ) آویزه بندنده . آویزه بسته : چو گوش خدیو از لاَّلی ّ پندشد از روی اخلاص آویزه بند. هاتفی .|| (اِ مرکب ) بندی که رویان (جنین ) دانه را بجفت متصل
آویزهلغتنامه دهخداآویزه . [زَ / زِ ] (اِ) گوشوار. گوشواره . قرطه : ای از تو مرا گوش پر و دیده تهی خوش آنکه ز گوش پای در دیده نهی تو مردم دیده ای نه آویزه ٔ گوش از گوش بدیده آ که در دیده بهی . کمال ا
اوجیهلغتنامه دهخدااوجیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ وِجاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وجاء شود.
اوزةلغتنامه دهخدااوزة. [ اِ وَزْ زَ ] (ع اِ) مؤنث اِوَزّ، مرد کوتاه ستبر و بط و غیره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اوز شود.
آویزهلغتنامه دهخداآویزه . [زَ / زِ ] (اِ) گوشوار. گوشواره . قرطه : ای از تو مرا گوش پر و دیده تهی خوش آنکه ز گوش پای در دیده نهی تو مردم دیده ای نه آویزه ٔ گوش از گوش بدیده آ که در دیده بهی . کمال ا
آویزهفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی که به چیز دیگر آویخته شده؛ آویخته.۲. (اسم) گوشواره.۳. (اسم) گردنبند؛ گوشواره.۴. (اسم) (زیستشناسی) آپاندیس.
آویزهappendix, appendicis, appendix vermiformisواژههای مصوب فرهنگستانلولهای نازک و کوتاه به طول 7 تا 10 سانتیمتر، چسبیده به انتهای کورروده متـ . آپاندیس * مصوب فرهنگستان اول
آویزهtaglineواژههای مصوب فرهنگستانعبارت کوتاهی در تبلیغات تلویزیونی و اینترنتی که در ضمن معرفی یک سازمان یا محصول بهآسانی در یاد میماند و باعث میشود مخاطبان محصول یا محصولات شرکت را به یاد بیاورند
درآویزهلغتنامه دهخدادرآویزه . [ دَ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی (بلوک حمید) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 41هزارگزی شمال خاوری اهواز و 4هزارگزی باختر راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به اهواز. دارای 120<
دست آویزهلغتنامه دهخدادست آویزه . [ دَ زَ / زِ ] (اِمرکب ) واسطة. (السامی ). || هدیه ٔ کمی که برای بزرگی برند تا دست خالی وی را ملاقات نکرده باشند. (ناظم الاطباء). دست آویز. رجوع به دست آویز شود.
آویزهلغتنامه دهخداآویزه . [زَ / زِ ] (اِ) گوشوار. گوشواره . قرطه : ای از تو مرا گوش پر و دیده تهی خوش آنکه ز گوش پای در دیده نهی تو مردم دیده ای نه آویزه ٔ گوش از گوش بدیده آ که در دیده بهی . کمال ا
آویزهفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی که به چیز دیگر آویخته شده؛ آویخته.۲. (اسم) گوشواره.۳. (اسم) گردنبند؛ گوشواره.۴. (اسم) (زیستشناسی) آپاندیس.