جرداحلغتنامه دهخداجرداح . [ ج ِ ] (ع اِ) پشته ٔ زمین . جِرداحَة. (منتهی الارب ) (متن اللغة) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اِکام . (متن اللغة).
اکاملغتنامه دهخدااکام . [ اِ ] (ع اِ) خوی گیر. (ناظم الاطباء). || ج ِ اَکمَة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ اَکَم . سنگلاخها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکمة شود.
حامرلغتنامه دهخداحامر. [ م ِ ] (اِخ ) موضعی است ازدیار غطفان ، نزدیک اُرُل از شربه . شاید مراد امرؤالقیس از حامر در بیت ذیل همین موضع است : قعدت له و صحبتی بین حامرو بین اکام بعد ما متأمل .(معجم البلدان ).