آگورلغتنامه دهخداآگور. (اِ) خشت پخته . آجر. (ربنجنی ). کرمید : بر در و بام برف پنداری بیخته گچ و کشته آگور است . مسعودسعد.خانه ٔجغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی آن گچ آگور کرده خانه ٔ دین وین بیاراسته بنور یقین .<br
افزارهآگاهdevice-awareواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نرمافزاری که از اطلاعات موجود در درخواستهای اینترنتی برای شناسایی مرورگر یا افزارة همراه و تعیین قابلیتهای آن بهرهگیری میکند
توانآگاهpower-awareواژههای مصوب فرهنگستانویژگی افزاره یا سامانهای که از چگونگی بهرهگیری بهینه از توان الکتریکی برای انجام کارها آگاهی دارد
رایانش بافتآگاهcontext-aware computingواژههای مصوب فرهنگستانمتناسبسازی بهرهبرداری از خدمات رایانشی بهصورت خودکار برای هر کاربر براساس اطلاعات بافتاری، مانند مکان و حرکات کاربر و صدا و دمای محیط
رایانش توانآگاهpower-aware computingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از مؤلفهها و اجزای توانآگاه در رایانش برای صرفهجویی در مصرف انرژی
سامانۀ بافتآگاهcontext-aware systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که با توجه به موقعیت یا بافت اطلاعات یا خدمات مناسب به کاربر ارائه میدهد
اجرلغتنامه دهخدااجر. [ اَ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرب آگور) لغتی است در آجر. خشت پخته . (منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.
اجرلغتنامه دهخدااجر. [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرب آگور) لغتی است در آجُر. خشت پخته . (منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.
گچ آگورلغتنامه دهخداگچ آگور. [ گ َ ] (اِ مرکب ) گج آگور. آجر گچی : خانه ٔ جغد را بکوشیدی به گچ آگور و نقش پوشیدی آن گچ آگور کرده خانه ٔ دین دین بیاراستند به نور یقین .سنایی (حدیقه ).