آیاسلغتنامه دهخداآیاس .(اِخ ) یاس ؟ : به آیاس و خلخ همی برگذربکش هرکه یابی بخون پدر. فردوسی .نه ارجاسب مانم نه آیاس و چین نه کهرم نه خلخ نه توران زمین . فردوسی .که این گر بدارد زمانی چنین نه آی
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
جبرلغتنامه دهخداجبر. [ج َ ] (اِخ ) ابن ابی ایاس . همان جبیربن ایاس است . رجوع به جبیربن ایاس شود. (الاصابة فی تمییز الصحابة).
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایاس مدنی مکنی به ابوالهیثم . از محدثان است و تابعی نیز بوده . رجوع به ابوالهیثم خالدبن ایاس شود.
ابوواثلهلغتنامه دهخداابوواثله . [ اَ بو ث ِ ل َ ] (اِخ ) ایاس بن معاویةبن قرةبن ایاس المزنی . او از دست عمربن عبدالعزیز قاضی بصره بود و در 76 سالگی به سال 122 هَ . ق . درگذشت . وی بفطنت و ذکاء ضرب المثل است . و رجوع به ایاس ... ش
ابومریملغتنامه دهخداابومریم . [ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) ایاس بن صبیح حنفی . او در اوّل با مسیلمه ٔ کذّاب بود و محمدبن سیرین از او روایت کند. و ایاس اول کس است که در بصره قضا راند.