آیش بندیفرهنگ فارسی عمیدتقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
گاز همراهassociated gas, gas-cap gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازیشکلی که بهصورت فاز گازی در شرایط دما و فشار مخازن نفتی وجود دارند
گاز حقیقیreal gas, imperfect gasواژههای مصوب فرهنگستانگازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
گاز محلولsolution gas, dissolved gasواژههای مصوب فرهنگستانهیدروکربنهای گازی مخازن نفت که، بهدلیل بالا بودن فشار در مخازن، در هیدروکربنهای مایع حل شدهاند
گاز کاملperfect gas, ideal gas 2واژههای مصوب فرهنگستانگاز حقیقی بسیار رقیقی که نیروهای بین مولکولی آن بسیار کم است
ارض محروثةدیکشنری عربی به فارسیزرد کمرنگ , غيره مزروع (زمين) , ايش , زمين شخم شده و نکاشته , باير گذاشته , ايش کردن شخم کردن
fallowsدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو می ریزد، ایش، زمین شخم شده و نکاشته، ایش کردن، شخم کردن، خیش زدن، خیش کشیدن
ایشلغتنامه دهخداایش . [ اَ ] (ع اِ) مخفف ای شی ٔ؛ به معنی چه چیز است . و ایش حالکم ؛ چگونه است حال شما. (ناظم الاطباء). ایش شأاﷲ؛ هرچه و هرچیز خدا خواهد : قول بنده ایش شأاﷲ کان بهر آن نبود که منبل شو روان . مولوی .چون بگویند ایش
fallowدیکشنری انگلیسی به فارسیچوپان، ایش، زمین شخم شده و نکاشته، ایش کردن، شخم کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، زرد کمرنگ، غیر مزروع، بایر گذاشته
آیشلغتنامه دهخداآیش . [ ی ِ ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده . زمین نوبتی . چیمو. ولی . کشخان . کشتخان . کفشن . مرتاحه .- آیش دادن ؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن ، و این برای قوت یافتن زمین باشد.
آیشفرهنگ فارسی عمید۱. (کشاورزی) زمین کشاورزی که یک سال در آن زراعت نکرده باشند و از حیث قوه و استعداد برای کشت و زرع و بار آوردن محصول آماده باشد.۲. (اسم مصدر) (کشاورزی) بارور شدن و میوه دادن درختانی که یکسالدرمیان میوه میدهند، از قبیل سیب و آلو.۳. (کشاورزی) درختی که پس از یک سال میوۀ فراوان بدهد.<br /
آیشفرهنگ فارسی معین(یِ) 1 - (اِمص .) اسم مصدر از آمدن . 2 - ( اِ.)زمان بین بار دادن درختانی که یکسال در میان بار می دهند. 3 - در کشاورزی به زمین آماده برای کشت می گویند.
آیشلغتنامه دهخداآیش . [ ی ِ ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده . زمین نوبتی . چیمو. ولی . کشخان . کشتخان . کفشن . مرتاحه .- آیش دادن ؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن ، و این برای قوت یافتن زمین باشد.
آیشفرهنگ فارسی عمید۱. (کشاورزی) زمین کشاورزی که یک سال در آن زراعت نکرده باشند و از حیث قوه و استعداد برای کشت و زرع و بار آوردن محصول آماده باشد.۲. (اسم مصدر) (کشاورزی) بارور شدن و میوه دادن درختانی که یکسالدرمیان میوه میدهند، از قبیل سیب و آلو.۳. (کشاورزی) درختی که پس از یک سال میوۀ فراوان بدهد.<br /