حانکلغتنامه دهخداحانک . [ ن ِ ] (ع ص ) نیک سیاه . (منتهی الارب ). سیاه سیاه . حالک . سیاهی سیاه . سخت سیاه .
عینکفرهنگ فارسی عمیدوسیلهای دارای دو شیشه و دو دسته که برای بهتر دیدن یا محافظت چشم از آفتاب روی بینی میگذارند؛ آیینک؛ چشم فرنگی.