اجاجلغتنامه دهخدااجاج . [ اُ ] (ع ص ) شور و تلخ (آب ). سخت شور. آب شور. (مهذب الاسماء). آب تلخ . (خلاص نطنزی ).
اجهلغتنامه دهخدااجه . [ اَج ْ ج َ ] (ع اِ) اَجَّة. چیزی که حاصلش گرم باشد. || چیز گرم . || سختی گرما. (مهذب الاسماء). سوزش گرما. (منتهی الارب ). || اختلاط. گویند: القوم ُ فی اَجة. (منتهی الارب ). ج ، اِجاج .
اجاجلغتنامه دهخدااجاج . [ ] (اِخ ) (مشعله ) نام عمومی پادشاهان عمالقه بود، همچنان که سلاطین مصر را فراعنه میگفتند. (سفر اعداد 24:7 و کتاب اول سموئیل 15:8). و