فرهنگ فارسی عمید
نادان بودن؛ نادانی.⟨ جهل بسیط: [قدیمی] حالتی از نادانی که شخص نمیداند و اعتقاد به دانستن خود هم ندارد، و به بیان دیگر میداند که نمیداند.⟨ جهل مرکب: جهل و نادانیای که خود شخص به آن پی نبرد و خود را دانا و حکیم پندارد که در این صورت جهل او مرکب است از بیعلمی و بیاطلاعی به