ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) عبداﷲبن المبارک بن الواضح الحنظلی بالولاء المروزی .مولد او چنانکه ابن جوزی در صفةالصفوة آورده است در118 یا 119هَ . ق . به مرو بود. و ویرا بدان شهر خانه ای بزرگ بود
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) جابربن عبداﷲ انصاری . به بعض اقوال کنیت جابر ابوعبدالرحمن است .
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) جبلی ، عبداﷲبن یزید مصری . رجوع به عبداﷲ... شود.
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن یزید، مکنی به ابوعبدالرحمن . وی از تابعان است . رجوع به ابوعبدالرحمن خالد شود.
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهر ابوعبدالرحمن ... رجوع به ابن طاهر ابوعبدالرحمن شود.
ابوعبیدالغتنامه دهخداابوعبیدا. [ اَ ع ُ ب َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن . عبیدةبن حمید الحذاء. رجوع به ابوعبدالرحمن ... شود.
خلفلغتنامه دهخداخلف . [ خ َ ل َ ] (اِخ ) ابن تمیم ، مکنی به ابوعبدالرحمن . او تابعی بود. رجوع به ابوعبدالرحمن خلف تابعی و عیون الاخبار ج 2 ص 261 و 287 شود.