لغتنامه دهخدا
اتراب . [ اِ ] (ع مص ) خاک بر چیزی افشاندن . خاک برانداختن بر چیزی . خاک بر چیزی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || در خاک گردانیدن . (زوزنی ). || در خاک غلطیدن . بخاک دوسیدن . خود را بخاک آلودن . خاک آلوده شدن . || توانگر شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بسیارمال شدن . بی نیاز شدن