اتوبوسفرهنگ فارسی عمیدنوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلیهای متعدد که برای حملونقل مسافر میان شهرها یا خیابانهای داخل شهر به کار میرود.
ایستگاه اتوبوسbus stop, transit stop 1واژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای که در آن مسافران برای سوار شدن بهوسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار میکشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب میشود
اتوبوس آکاردئونیarticulated busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوس طویلی که قسمت پسین آن با مفصلی به قسمت پیشین متصل میشود تا در عبور از معابر شهری از آزادی حرکت بیشتری برخوردار باشد
اتوبوس برقیtrolley busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی که نیروی محرکۀ آن ازطریق شاخکهای متصل به دو بافه/ کابل برق مثبت و منفی بالاسری در طول مسیر اتوبوس تأمین میشود
اتوبوس دوطبقهdouble deck bus, double deckedواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی با ظرفیت 40 تا 80 صندلی در دو سطح مجزا و ارتفاع 4/4 تا 5/4 متر
ایستگاه اتوبوسbus stop, transit stop 1واژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای که در آن مسافران برای سوار شدن بهوسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار میکشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب میشود
بلیتخوان اتوبوسbus ticket validator, BTV,validator, ticket validatorواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی در اتوبوس برای خواندن بلیتهای اعتباری و درج تاریخ و ساعت و گاه نام ایستگاه بر روی آن
سامانۀ اتوبوسرانیbus transit system, BTSواژههای مصوب فرهنگستانخدمات اتوبوسرانی که برای افزایش سرعت و جلب اطمینان و کارایی بیشتر بهصورت سامانهای هماهنگ اقدام به جداسازی حریم راه و ازدیاد ایستگاهها و بالا بردن آگاهی مسافران و سرعت بخشیدن به کارهای عمرانی میکند
اتوبوس آسانسوارkneeling busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی که برای راحتتر سوارشدن افراد مسن یا معلول ارتفاع آن در هنگام نزدیک شدن به لبة سکو کاهش مییابد
اتوبوس آسانسوارkneeling busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی که برای راحتتر سوارشدن افراد مسن یا معلول ارتفاع آن در هنگام نزدیک شدن به لبة سکو کاهش مییابد
اتوبوس آکاردئونیarticulated busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوس طویلی که قسمت پسین آن با مفصلی به قسمت پیشین متصل میشود تا در عبور از معابر شهری از آزادی حرکت بیشتری برخوردار باشد
اتوبوس برقیtrolley busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی که نیروی محرکۀ آن ازطریق شاخکهای متصل به دو بافه/ کابل برق مثبت و منفی بالاسری در طول مسیر اتوبوس تأمین میشود
اتوبوسبرقی نیمکفپایینpartial low-floor streetcarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اتوبوس برقی کفپایین که دارای پله یا شیبراهههای دسترسی به کف بالاتر است
اتوبوس بینِشهریintercity busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوسی بزرگ با فضایی درنظرگرفتهشده برای بار که عمدتاً برای حملونقل مسافر بین شهرها به کار میرود
خط ویژۀ اتوبوسbus lane, preferential bus lane, priority bus lane, exclusive bus laneواژههای مصوب فرهنگستانخط عبوری در راه یا خیابان برای عبور اتوبوس در تمام یا قسمتی از روز
ایستگاه اتوبوسbus stop, transit stop 1واژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای که در آن مسافران برای سوار شدن بهوسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار میکشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب میشود
برنامۀ شبانۀ اتوبوسowl run, owl bus runواژههای مصوب فرهنگستانبرنامۀ کاری در طی آخرین ساعات شب تا ساعات اولیۀ روز بعد، غالباًً از نیمهشب تا چهار یا شش صبح