پشتۀ یخرُفتیesker/ asar/ eschar/ eskar/ osarواژههای مصوب فرهنگستانپشتۀ ساختهشده از انباشتههای شن و ماسۀ یخساری
حتنیلغتنامه دهخداحتنی . [ ح َ نا ] (ع ص ) وقعت النبل حتنی ؛ افتادند تیرها برابر و مساوی . (منتهی الارب ).
باب المعدهلغتنامه دهخداباب المعده . [ بُل ْ م ِ دَ ] (ع اِ مرکب )سوراخی در طرف پائین معده که معده رابه اثنی عشر مربوط میکند بوسیله ٔ اسفنکتری در موقع لزوم باز میشود و مقداری از کیموس وارد اثنی عشر میشود. (از کالبدشناسی گنج بخش ) (از فیزیولوژی نیک نفس ).
اطنعشلغتنامه دهخدااطنعش . [ اِ ن َ ع َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) به لهجه ٔ عامیانه ٔ مردم بغدادبر اثنی عشر اطلاق شود. رجوع به نشوءاللغة ص 68 شود.