اجابتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول ۲. تخلیه، دفع، قضایحاجت
حجابتلغتنامه دهخداحجابت . [ ح ِ ب َ ] (ع مص ) شغل حاجب . بوابی . خطه ٔ حاجب . مرتبتی از مراتب خدمتگزاران پادشاهی . پرده داری . سدانت . || دربانی . حجابت کعبه ؛ سدانت آن . قال افمن اهل الحجابة انت قال لا. (انساب سمعانی ورق 8). || بازداشتن . (دستور اللغة ادیب نط