اجامرلغتنامه دهخدااجامر. [ اَ م ِ ] (از ع ، اِ) اَجامِره . جمعی است بی مفرد بمعنی بوش . اراذل و اوباش .
حزامیرلغتنامه دهخداحزامیر. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حذمور: اخذه بحزامیره ؛ گرفت تمام آن را. (منتهی الارب ). رجوع به حذافیر شود.
ازمیرلغتنامه دهخداازمیر.[ اِ ] (اِخ ) نام سنجاق مرکزی و یکی از سنجاقهای پنجگانه ای است که ولایت آیدین را تشکیل می کنند. حدود این قطعه از طرف مغرب بخلیج ازمیر و بحرالجزائر و از جانب شمال و مشرق به صاروخان و از جهت جنوب هم بسنجاق آیدین میرسد. نصف ساحل ولایت آیدین یعنی نقاط قریب بسواحلی که از حدو
آدم پستفطرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، فرومایه، دغلباز، آدم رذل، ولگرد، جانی، حیوان، بیشرافت، آدم بیشرف، متقلب، عضو حزب باد اَجامر (اَجامره)
شافعیهلغتنامه دهخداشافعیه .[ ف ِ عی ی َ ] (اِخ ) شافعیان پیروان مذهب شافعی . پیروان امام شافعی . یکی از پنج فرقه ٔ اصحاب حدیث . (بیان الادیان ). مذهب شافعی از بغداد و مصر، مراکز عمده ٔ تعلیم امام شافعی ، نشر یافت و در قرون سوم و چهارم هجری پیروان بسیاری پیدا کرد، هر چند در بغداد که مرکزاهل رأی