ادراکلغتنامه دهخداادراک . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن به . دررسیدن کسی را.لحق . لحاق . الحاق . لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه ٔ آخرت ... (کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. (کلیله و دمنه
ادراکفرهنگ فارسی عمید۱. درک کردن؛ دریافتن؛ پی بردن؛ فهمیدن.۲. (اسم) قوۀ درک و فهم.۳. [قدیمی] دستیابی به چیزی؛ رسیدن.۴. [قدیمی] برداشت محصول.
ادراقلغتنامه دهخداادراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَقه . سپرها. (منتهی الارب ). سپرهائی که از چرم استوار و مضبوط تیار سازند. (آنندراج ).
اذراقلغتنامه دهخدااذراق . [ اِ ] (ع مص ) ذرق افکندن مرغ . فضله افکندن طیر. سرگین افکندن مرغ . (منتهی الارب ). || اذراق ارض ؛ اسپست یعنی حندقوق و ذرق ، رویانیدن زمین . یونجه رویانیدن زمین .
ادراک افتادنلغتنامه دهخداادراک افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) دست دادن تعقل و فهم : صواب آنست که آنرا [ تاریخ یمینی را ] بعبارتی که بافهام نزدیک باشد و ترک و تازیک را در این ادراک افتد بپارسی نقل کنی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ادراک کردنلغتنامه دهخداادراک کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . فهمیدن . درک کردن : چشم از آن حسن جهانگیر چه ادراک کنددر حبابی چه قدر جلوه کند دریائی .صائب .
ادراکاتلغتنامه دهخداادراکات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اِدراک : جمله ادراکات بر خرهای لنگ او سوار باد، پران چون خدنگ .مولوی .
ادراک افتادنلغتنامه دهخداادراک افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) دست دادن تعقل و فهم : صواب آنست که آنرا [ تاریخ یمینی را ] بعبارتی که بافهام نزدیک باشد و ترک و تازیک را در این ادراک افتد بپارسی نقل کنی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ادراک کردنلغتنامه دهخداادراک کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . فهمیدن . درک کردن : چشم از آن حسن جهانگیر چه ادراک کنددر حبابی چه قدر جلوه کند دریائی .صائب .
خطای ادراکillusionواژههای مصوب فرهنگستانادراک نادرستی که براثر تفسیر غلط محرکهای حسی پدید آید متـ . کژیافت
دردادراکnociception, nociperception, pain sense, algesia, algesthesiaواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی احساس درد ازطریق تحریک دردگیرنده
استدلال از راه نسبیّت ادراکargument from the relativity of perceptionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی استدلال معرفتی که بنا بر آن، بسته به شرایط شخص ادراککننده، بودِ واقعی اشیا متفاوت با نمود ادراکی آنهاست؛ این نوع استدلال را عقلگرایان دلیلی بر اعتمادناپذیری تجربة حسی و تفاوت وجودشناختی میان واقعیت و پدیدار میدانند و تجربهگرایان از آن نتیجه میگیرند که ویژگیهایی که از اشیا درک میکنیم داده