سرپل هواییairheadواژههای مصوب فرهنگستان1. منطقهای در سرزمین دشمن یا مناطق اشغالی که یگان هوابُرد و آمادها و تجهیزات مربوط از راه هوا در آن منطقه فرود میآیند و یگانهای هجومی پس از آفند منطقه را پاک و پدافند میکنند 2. ناحیۀ مشخصی در منطقۀ عملیاتی که بهعنوان پایگاه آماد و تخلیه از راه هوا مورد استفاده قرار میگیرد
خط سرپل هواییairhead lineواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای با فاصله از کنارۀ رود در اراضی دشمن یا دشمن بالقوه که پس از تسخیر، عبور سربازان و تجهیزات را تسهیل میکند و نیز نقش پایگاهی را دارد که از آنجا میتوان عملیات آفندی را تداوم بخشید یا از اراضی کلیدی در پشت سر حفاظت کرد
چارحدلغتنامه دهخداچارحد. [ ح َ ] (اِ مرکب ) شرق و غرب و جنوب و شمال . (آنندراج ). مشرق و مغرب و شمال و جنوب . (ناظم الاطباء). چار جهت : کردرها در حرم کاینات هفت خط و چارحد و شش جهات . نظامی .سرای شرع را چون چارحد بست بنابر چاردی
چارحدلغتنامه دهخداچارحد. [ ح َ ] (اِخ ) چهارحد، دهی جزء بخش خرقان شهرستان ساوه ، 42 هزارگزی باختر رازقان و 18 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر با589 تن سکنه و آب آن از چشمه سار و رود محلی
ناراحتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اراحت، آزرده، زخمی، ریش، ناسور، دردناک ناخوش، نالان، متألم، مدمغ، معذب، بیمار غمگین، متأسف رنجور، اذیتشده، متأذی، معذب، بیتاب، کلافه، رنجیده، پرآبله، مدمغ، ترشرو
اراحةلغتنامه دهخدااراحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) اِراحت . در باد درآمدن . || رسیدن ، چنانکه خیری از کسی بدیگری . || رد کردن حق کسی را. حق بمستحق رسانیدن . حق کسی با وی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || راحت رسانیدن . آسایش دادن . (غیاث اللغات ). برآسایانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || آسودن . (غیاث
ناراحتلغتنامه دهخداناراحت . [ ح َ ] (ص مرکب ) در تداول ، ناآرام . بی آرام . که آرام و مطیع نیست . آشوب طلب . فتنه انگیز. طاغی . سرکش که آشوب و بلوا به پا می کند. شرانگیز. که آرام نمی گیرد. || که در آن راحت و آسایش نیست . که در آن نمی توان راحت بود: جای ناراحت . لباس ناراحت .