اراذللغتنامه دهخدااراذل . [ اَ ذِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرذَل . ناکسان . (غیاث اللغات ). زبونان . غوغا. سَفَله . فرومایگان : خصم اماثل ، فرومایگان و اراذل باشند. (کلیله و دمنه ).- اراذل ناس ؛ مردم پست . هَمَج .
رعاعدیکشنری عربی به فارسیدسته , توده طبقات پست , ازدحام , اراذل و اوباش , با اراذل و اوباش حمله کردن به
rabbleدیکشنری انگلیسی به فارسیخرگوش، اراذل و اوباش، ازدحام، توده مردم پست، دسته، توده طبقات پست، با اراذل و اوباش حمله کردن به
اراذللغتنامه دهخدااراذل . [ اَ ذِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرذَل . ناکسان . (غیاث اللغات ). زبونان . غوغا. سَفَله . فرومایگان : خصم اماثل ، فرومایگان و اراذل باشند. (کلیله و دمنه ).- اراذل ناس ؛ مردم پست . هَمَج .
اراذللغتنامه دهخدااراذل . [ اَ ذِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرذَل . ناکسان . (غیاث اللغات ). زبونان . غوغا. سَفَله . فرومایگان : خصم اماثل ، فرومایگان و اراذل باشند. (کلیله و دمنه ).- اراذل ناس ؛ مردم پست . هَمَج .