اردنانسفرهنگ فارسی عمید۱. افسر یا سربازی که برای انجام دادن اوامر افسر ارشد به خدمت گماشته میشود؛ گماشته.۲. بخشی در ارتش که مسئول تدارکات، مهمات، و اسلحه است.
تهیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی وجیستیک، پشتیبانی، اردنانس، تدارک، سورسات، آذوقهرسانی، خدمات، توزیع، پخش، کیترینگ، خدمات تهیۀ غذا بارگیری، آبگیری بارانداز، اسکله، پایانه
ارتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کر، سپاه، جیش، عسکر، قوا، افواج سازمان ارتش: ستادمشترک، فرماندهی، نیرو، عملیات، دژبان، پشتیبانی، اردنانس، عقیدتی-سیاسی، اطلاعات، حفاظت، بازرسی، پرسنلی یگان، واحد، هنگ، تیپ، فوج