لغتنامه دهخدا
ریح . (ع اِ) باد. ج ، اَرواح ، اَریاح ، رُیاح ، ریَح .جج ، اَراویح ، اَراییح . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). باد. (ترجمان القرآن جرجانی ). بادی که می وزد. (ناظم الاطباء). || بوی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (