استاتفرهنگ فارسی معین(اَ س ِ) [ فر. ] ( اِ.) نمک مشتق از اسید استیک مانند استات سرب ، استات مس ، استات آهن و غیره ، نمکی که از اسید استیک حاصل شود.
هشتادلغتنامه دهخداهشتاد. [ هََ ] (عدد، ص ، اِ) توصیفی عددی . هشت مرتبه ده . (ناظم الاطباء). ثمانین . نماینده ٔ آن در حساب جُمَّل حرف «ف » است . (یادداشت به خط مؤلف ) : چو گودرز و هشتاد پور گزین همه نامداران باآفرین .فردوسی .
اشتاتلغتنامه دهخدااشتات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَت ّ. پراکندگان . (مهذب الاسماء). پراکنده ها. پراکندگیها: جاؤا اشتاتاً؛ ای متفرقین . (اقرب الموارد) : مؤلف این اشتات و مصنف این کلمات ... چنین گوید. (قاضی بدر محمد دهار در دیباچه ٔ دستورالاخوان ). به جمع اشتات غزلیات نپ
اشتادلغتنامه دهخدااشتاد. [ ] (اِخ ) (رستاق ...) رستاق اشتاد ناحیه ای در آمل بوده است که اشتاد نامی آنرا بنیان نهاده است . رجوع به تاریخ طبرستان ص 63 و اشتاد وسفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 155 بخش انگلیسی شود.
اشتادلغتنامه دهخدااشتاد. [ ] (اِخ ) مؤلف آنندراج آرد: در تاریخ مازندران آمده است اشتاد مردی بود که قریه ای بنام خود بنا نهاد و به اشتادرستاق معروف شد و پادشاه وقت دختر او را بزنی گرفت و چون آمله نام داشت ، شهر آمل را بنام او بنا کرد و برادر اشتاد، یزداو نام بود، او نیز جائی بنا کرد که آنرا یز
استاتودرلغتنامه دهخدااستاتودر. [ اِ دِ ] (اِ) عنوانی که نخست به حکام هلند در ایام استیلای اطریشیها و سپس به پادشاهان اُرانژ و رؤسای جمهوری ایالات متحده (هلند) از مائه ٔ شانزدهم تا 1795 م . داده اند.
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) ارشک پسر داریوش دوم که بعدها پس از جلوس بتخت موسوم به اردشیر گردید، وی با استاتیرادختر ایدِرنِس (ویدرن ) یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد و برادر استاتیرا موسوم به تری تخمس آمس ترپس دختر شاه را داشت . (ایران باستان صص 90
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) زن داریوش سوم پادشاه هخامنشی . (ایران باستان ص 1449).او پس از جدال نخستین اسکندر و داریوش با حرم پادشاه اسیر اسکندر شد. (ایران باستان صص 1318 - 1320</
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) دختر داریوش سوم . او با مادر خود همنام بود. کنت کورث گوید (کتاب 4 بند 5): مقارن فتح صور بدست اسکندر (332 ق . م .) نامه ای از داریوش سوم به اسکن
استاتودرلغتنامه دهخدااستاتودر. [ اِ دِ ] (اِ) عنوانی که نخست به حکام هلند در ایام استیلای اطریشیها و سپس به پادشاهان اُرانژ و رؤسای جمهوری ایالات متحده (هلند) از مائه ٔ شانزدهم تا 1795 م . داده اند.
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) ارشک پسر داریوش دوم که بعدها پس از جلوس بتخت موسوم به اردشیر گردید، وی با استاتیرادختر ایدِرنِس (ویدرن ) یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد و برادر استاتیرا موسوم به تری تخمس آمس ترپس دختر شاه را داشت . (ایران باستان صص 90
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) زن داریوش سوم پادشاه هخامنشی . (ایران باستان ص 1449).او پس از جدال نخستین اسکندر و داریوش با حرم پادشاه اسیر اسکندر شد. (ایران باستان صص 1318 - 1320</
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) دختر داریوش سوم . او با مادر خود همنام بود. کنت کورث گوید (کتاب 4 بند 5): مقارن فتح صور بدست اسکندر (332 ق . م .) نامه ای از داریوش سوم به اسکن
راستاتلغتنامه دهخداراستات . (اِخ ) یکی از شهرهای آلمان که در ناحیه ٔ باد واقع است و 12200 تن سکنه دارد. در این شهر دو مرتبه کنگره تشکیل شده است یکی در بین سالهای 1713 - 1714 م . بعد از جنگ جانش