لغتنامه دهخدا
استکفاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرد گرفتن چیزی را و نگریستن بسوی آن . (منتهی الارب ). گرد چیزی برآمدن . || کف دست بر ابرو نهادن تا چیزی دیده شود. دست بر ابرو نهادن تا چیزی ببیند. (تاج المصادر بیهقی ). دست پیش چشم داشتن وقت نگریستن از دور. یقال : استکففت الشی ٔ؛ اذا استوضحته بان