لغتنامه دهخدا
اعفاف . [ اِ ] (ع مص ) باقی ماندن شیر در پستان گوسپند بعد مکیدن بچه ٔ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باقیمانده در پستان گوسفند ماندن پس از مکیده شدن آن . (از اقرب الموارد). || پارسا گردانیدن و بازداشتن کسی را از حرام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عفیف گردانیدن خدا کسی