نرخ گذاشتنلغتنامه دهخدانرخ گذاشتن . [ ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نرخ نهادن . اسعار. تسعیر. (یادداشت مؤلف ).- نرخ گذاشتن روی چیزی و متاعی ؛ تقویم کردن . قیمت کردن .
سعرلغتنامه دهخداسعر. [ س ِ ] (ع اِ) نرخ . ج ، اسعار. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(آنندراج ). نرخ هر شیئی که فروخته میشود. (غیاث ).
مسعرلغتنامه دهخدامسعر.[ م ُ ع ِ ] (ع ص ) برانگیزنده ٔ حرب و آتش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اسعار شود. || تعیین کننده ٔ نرخ و سعر. (از اقرب الموارد).
exchangeدیکشنری انگلیسی به فارسیتبادل، بورس، مبادله، تعویض، معاوضه، عوض، اسعار، صرافی، تسعیر، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی، عوض کردن، مبادله کردن، تسعیر یافتن