اشراقاتلغتنامه دهخدااشراقات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اشراق . ذوقها.کشفها. تابشهای انوار عقلی . و رجوع به اشراق شود.
تب راجعهلغتنامه دهخداتب راجعه . [ ت َ ب ِ ج ِ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب رجع. حمای راجعه . حمای کرار. حمای رجعی . از امراض عفونی و مسری و اِپیدمیک . انگل این مرض «اسپیروکت دُبرمیر» است که بر اثر نیش ساس یا شپش وارد ارگانیسم انسان میگردد و بهمین جهت اس
تبفرهنگ فارسی عمیدحالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.⟨ تب آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] مبتلا شدن به تب.⟨ تب خرگوشی: (پزشکی) = تولارمی⟨ تب دق: (پزشکی) = سلّ⟨ تب راجعه: (پزشکی) بیماری عفونی ناشی از باکتری «اسپیروکت ابرمایر» که بهبوسیل