اسکلهلغتنامه دهخدااسکله .[ اِ ک ِ ل ِ ] (از ایتالیایی ، اِ) (از ایتالیائی اسکالا) بندر. لنگرگاه . مرفاء. اسقاله . سقاله . اصقالة. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود.
اشکلةلغتنامه دهخدااشکلة. [ اَ ک َ ل َ] (ع اِ) التباس . || حاجت . || یک کُنار کوهی ، و هی اخص من الاشکل . || شبه . یقال : فیه اشکلة من ابیه ؛ ای شبه . (منتهی الارب ).
اصقلیةلغتنامه دهخدااصقلیة.[ اَ ق َ لی ی َ ] (اِخ ) صقلیه . (دمشقی ). سیسیل . رجوع به صقلیه و سیسیل شود.
محل بارگیری 2loading spotواژههای مصوب فرهنگستاناسکله یا پهلوگاهی مشخص در اسکله که برای بارگیری در نظر گرفته میشود
باسکلهلغتنامه دهخداباسکله . [ ک ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آسمان آباد بخش شیروان چرداول که در کنار راه اتومبیل رو چرداول به ایلام واقع است . ناحیه ای است کوهستانی گرمسیر دارای 300 سکنه ، آب آن از چشمه و چاه تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبن
بلنداسکلهjettyواژههای مصوب فرهنگستانسازهای پیشرفته در دریا برای پهلوگیری کشتیها و همچنین حفاظت بندر از صدمات ناشی از امواج
تحویل روی اسکلهdelivered ex quayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارداد در تجارت بینالمللی که براساس آن کالا بر روی اسکله در بندر مقصد به خریدار تحویل داده میشود اختـ . تحویل راس DEQ
ساحلاسکلهquayواژههای مصوب فرهنگستانسازهای توپُر در امتداد آبراه قابلکشتیرانی که کشتیها برای تخلیه و بارگیری در آن پهلو میگیرند