اشکنکلغتنامه دهخدااشکنک . [ اِ ک َ ن َ ] (اِ) در تداول عامه بمعنی اشکلک است .- امثال : بازی اشکنک داره ، سرشکستنک داره .و رجوع به اشکلک شود.