لغتنامه دهخدا
اشراط.[ اِ ] (ع مص ) نشان کردن شتر و گوسپند و جز آن جهت فروختن . (منتهی الارب ). نشان کردن . (زوزنی ). اعلان کردن به اینکه شتر برای فروش است . (از اقرب الموارد). || آماده کردن چیزی را برای فروش . (منتهی الارب ). اشرط من ابله ؛ اعدّ شیئاً منها للبیع. (اقرب الموارد). || آماده ک