اشپونفرهنگ فارسی عمیدتسمههای سربی نازک به اندازههای مختلف که در چاپخانه لای سطرهای چیدهشده میگذارند تا فاصلۀ مطلوب میان دو سطر پیدا شود؛ واحد طول سطر.
اشپونفرهنگ فارسی معین( اِ ) [ روس . ] (اِ.) سرب باریکی که در حروف چینی دستی میان هر دو سطر نهند تا فاصلة مطلوب پیدا شود. 2 - واحد طول سطر.
آسهaxonواژههای مصوب فرهنگستانزایده یا رشتۀ عصبی استوانهای بلندی که تکانۀ عصبی را از جسم یاختهای در یک جهت به بیرون هدایت میکند
قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود