اصنافلغتنامه دهخدااصناف . [ اَ ](ع اِ) ج ِ صنف . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قسمها و انواع و گونه ها و گروه ها، واین جمع صنف است . (غیاث ). نوعها. اشکال . اجناس گوناگون : اصناف قبایل ؛ قبایل مختلف . اصناف مختلفه ؛ اقسام مختلفه . (ناظم الاطباء) :
اسنافلغتنامه دهخدااسناف . [ اِ ] (ع مص ) درپیش شدن . (زوزنی ). پیش شدن شتر یا اسب ، جماعت شتران و اسبان را. (منتهی الارب ). در پیش شدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ). || اسناف امر؛ استوار کردن کار. محکم کردن کار. || اسناف برق و سحاب ؛دیده شدن هر دو قرین یکدیگر: اسنف البرق و السحاب ؛ دیده شدند هردو