اصوانلغتنامه دهخدااصوان . [ اَص ْ ] (اِخ ) صورتی از اسوان . شهری به مصر بر ساحل شرقی نیل . (ابن جبیر). رجوع به اسوان شود.
حسیوانلغتنامه دهخداحسیوان . [ ح َ ] (ع اِ) قسمی از بسویعنی نوعی از غوره ٔ خرما. (از یادداشتهای مؤلف ).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رشید عبداﷲ (دکتر) حکیم باشی مستشفی أصوان الامیریة. او راست :التمریض والاسعافات الأولیة. طبع مطبعة الاَّداب و المؤید سال 1911 م ./ 1329 هَ . ق . (مع
خاصوانلغتنامه دهخداخاصوان . (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشاه بخش اسکوشهرستان تبریز واقع در 19 هزارگزی باختر بخش مزبور و 5 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اسکو. ناحیه ای است جلگه ای و معتدل و دارای 199